سال نومی شود. زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما... کجا ایستاده ایم؟ سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ ...
پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟ ... زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدواریم ...
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند! یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند! یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد! یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش ...
عمری با حسرت و اندوه زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران. باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم . . .
و تنها خداست که میداند “بهترین” در زندگیتان چگونه معنا میشود! من در سال نو آن بهترین را برایتان آرزو میکنم.
سال 93 نیز با تمام خوب و بدش به پایان رسید و ما در روزهای اولیه سال 94 هستیم . امیدوارم خیلی خیلی بهتر از سال 93 برنامه ریزی کنیم تا برداشت بهتری از آن داشته باشیم . البته بدون هدف و چشم انداز مشخص، ما آن چنان درگیر انجام کارهای بی اهمیت روزمره می شویم که در نهایت چیزی جز اینها در ذهن مان جای نمی گیرد. بخاطر همین یکی از مهمترین دلایل شکست آدم ها این است که فراموش می کنند هدف و خواسته نهایی شان چیست و به دنبال چیزی می روند که در همین لحظه دلشان می خواهد! پس بدنبال هدفی واحد و مشخص و با یک برنامه ریزی درست پیش بروید و اجازه ندهید حواشی شما را از هدف اصلی شما دور نگه دارد. همه هم و غم ما رشد درست و اساسی است. پس امسال را باید با تمام وجود وقت بگذاریم تا تفاوت را نشان دهیم و این با اتحاد و یکرنگی و صداقت شکل میگیرد . حتما در سال 1394 نیز ثمره های جدیدی خواهیم داشت که این بار با تغییر و نگاهی جدید و بهتر توسط یک یک ما ممکن است. امید که با هم بتوانیم راه جدیدی برای رشد و بالندگی برگزینیم تا افتخار انگیز باشد . زیرا در سال جدید باز هم تغییر درست و دگرگونی منطقی را دلیل بر رشد و تعالی می دانم که جز این در خلقت او نیز تغییری وجود ندارد . به امید روزهای بهتر ... خبری در راه هست ...
نگاهی به نمایش ˝پسران آفتاب˝ به کارگردانی سیامک صفری˝
سیامک صفری بعد از سالها بازیگری در عرصه تئاتر این روزها با کارگردانی نمایش ˝پسران آفتاب˝ در تئاتر شهر به صحنه آمده است...
سیامک
صفری، فرزین صابونی، جواد عزتی و بهاره رهنما بازیگران نمایش "پسران
آفتاب" هستند که از روز یکشنبه 16 تیرماه اجرای خود را در سالن اصلی تئاتر
شهر آغاز کرده است.
سیامک صفری که دانشآموخته کارگردانی
تئاتر است بعد از تجربه کوتاهی که با کارگردانی نمایش "بام طهران" در
فستیوال مونولیو داشت نمایشنامه "پسران آفتاب" اثر کمدینویس آمریکایی نیل
سایمون را برای اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر انتخاب کرد.
نیل سایمون یکی از بارزترین و پردرآمدترین
نمایشنامهنویسان طنز معاصر در آمریکا است. بیشتر آثار او در چهار دهه
پایانی قرن بیستم علاوه بر تئاتر در سینما و تلویزیون نیز با استقبال
فراوانی روبرو شدهاند.
بزرگانی چون ویتوریو دسیکا، پیتر سلرز،
فرانک سیناترا، وودی آلن و... بر روی آثار سایمون کار کردهاند. آثار او
تاکنون جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردهاند که مهمترین آنها جایزه
پولیتزر برای نمایشنامه "گمشده در یانکر" است. سایمون عنوان "پادشاه کمدی"
را در برادوی یدک میکشد.
پسران آفتاب داستان دو بازیگر و دوست
قدیمی است كه پس از سالها بازی در كنار هم، چند سالی است كه با هم قهر
كردهاند و به هیچ وجه حاضر به آشتی كردن نیستند و حالا به واسطه برادرزاده
یکی از آن دو قصد دارند بار دیگر نمایشنامه ای را به اجرا درآورند که
البته سود مالی خوبی هم برای آنها به ارمغان خواهد داشت.
جواد عزتی یکی از مهره های کلیدی خندان
تماشاگران تئاتر درباره این حضور میگوید: در واقع ترجیحم این است که تئاتر
و کار تصویر را در کنار هم داشته باشم. خدا را شکر حدود 16-15 سال است که
به صورت مداوم تئاتر کار می کنم و تلاش کردم که هر سال حداقل در یک نمایش
حضور داشته باشم. البته کارهایی هم بوده که تمرین کرده ایم اما نتوانستند
به مرحله اجرا برسند به همین دلیل به نظر رسیده که در تئاتر کم کار شده ام.
امسال قبل از این نمایش کاری را تمرین می کردیم که نتوانست اجرا بگیرد پیش
از آن هم در کار مسعود رایگان بازی می کردم که در ایرانشهر اجرا شد.
تاکنون هنرمندانی چون هانیه توسلی، رضا
گوران، همایون غنی زاده، رویا نونهالی، سینا نورایی، سعید سهیلی، ابراهیم
پشت کوهی، یاسر خاسب، منوچهر اکبرلو، رحیم نوروزی، سیروس همتی، مجید
واشقانی، شاهرخ دولکو، مهران رنجبر و... از این نمایش دیدن کرده اند.
این نمایش که از 16 تیرماه اجرای خود را
در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر آغاز کرده هر روز به جز شنبه ها از ساعت 21
میزبان علاقه مندان تئاتر است.
این زبان لال است در وصف آن استاد و این قلم توان بازگویی محبت های آن پدر را ندارد ، استاد سمندریان نه تنها پدر من ، بلکه پدر همه ی تئاتری هاست ....
حمید سمندریان در اردیبهشت سال ۱۳۱۰ در تهران زاده شد. فعالیت تئاتریش را حین تحصیل در دورهٔ متوسطه آغاز کرد. او در کلاسهای تئاتر و هنرپیشگی حسین خیرخواه، شباویز و نصرت کریمی شرکت کردهاست که زیر نظر عبدالحسین نوشین اداره میشد. سمندریان همچنین ویلون مینواخت و از شاگردان محمود ذوالفنون، برادر بزرگتر جلال ذوالفنون بود.
وی پس از اتمام دورهٔ دبیرستان به اروپا سفر کرد و در آلمان دورهٔ مهندسی شوفاژ سانترال را در دانشگاه صنعتی برلین گذراند اما بعد از آن به کنسرواتور عالی موسیقی و هنرهای نمایشی هامبورگ وارد شد. برخورد با تئاتر آنقدر برایش جذاب بود که مجالی برای موسیقی نمیگذاشت و به همین دلیل برای همیشه از موسیقی خداحافظی کرد. سمندریان طی شش سال به صورت آکادمیک تحت آموزش ادوارد مارکس که یکی از استادان برجستهٔ تئاتر بود اصول و مبانی کارگردانی و بازیگری را آموخت و همزمان در آلمان به صورت حرفهای مشغول به کار شد. وی پس از پایان این دوره به دعوت ادارهٔ هنرهای نمایشی دراماتیک ادارهٔ کل هنرهای زیبای ایران به کشور برگشت و بهسرعت نمایشنامهٔ دوزخ یا در بسته اثر ژان پل سارتر را در تالار نوبنیاد همین اداره به روی صحنه برد و فعالیتهای خود را به شکل پیوسته در عرصهٔ تئاتر ادامه داد؛[۵] همچنین با همکاری مهدی فروغ به تأسیس هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک که وابسته به هنرهای زیبای کل کشور بود دست زد.
پس از آن حمید سمندریان به دعوت مهندس هوشنگ، مهدی برکشلی و با همکاری مهدی نامدار دانشکدهٔ تئاتر دانشگاه تهران را بنیان گذاشتند و کار تدریس را بدون وقفه تا پایان عمر در دانشگاههای تهران و کلیهٔ دانشگاههای تئاتری ادامه داد. در سال ۱۳۷۳ به تأسیس کلاسهای آزاد بازیگری و کارگردانی دست زد که هنرجویان بسیاری از آنجا دانشآموخته شدند و به عرصهٔ حرفهای هنر وارد شدند.
درگذشت
حمید سمندریان که از بیماری سرطان کبد رنج میبرد، حدود ساعت ۵ صبح روز پنجشنبه ۲۲ تیرماه در سن ۸۱ سالگی در منزل خود درگذشت. این اتفاق در حالی افتاد که همراهان و شاگردان همیشگیاش تصمیم گرفته بودند برای بهتر شدن حال استادشان، بار دیگر اجرای نمایش «بازی استریندبرگ» را که او سالها پیش به صحنه برده بود با همان بازیگران قبلی یعنی هما روستا، رضا کیانیان و پیام دهکردی پاییز امسال به صحنه ببرند و حتی بخشی از تمرینات اولیهٔ این نمایش نیز در منزل شخصی او آغاز شده بود.
سمندریان که در تمام این سالها حسرت اجرای «زندگی گالیله» را با خود داشت، آخرینبار در سال ۱۳۸۹ سرگرم ترجمه و کار بر روی این نمایشنامهٔ معروف برتولت برشت بود و قصد داشت اواسط تیرماه همان سال گروه بازیگران این نمایش را مشخص کند تا براساس توافقات انجامشده با شهرداری تهران، «گالیله» را از بهمن سال ۱۳۸۹ تا اردیبهشت ۱۳۹۰ در تماشاخانهٔ ایرانشهر به صحنه ببرد، اما این آرزو هرگز محقق نشد.
فعالیت هنری
تئاتر
سمندریان برخی از مهمترین متون نمایشی از نویسندگان شاخص ادبیات نمایشی غرب همانند فردریش دورنمات، برتولت برشت، آنتوان چخوف، اوژن یونسکو، آرتور میلر، ماکس فریش، ژان آنوی، تنسی ویلیامز، ژان پل سارتر و هنریک ایبسن را ترجمه و سپس کارگردانی کرد. از این منظر باید او را یکی از کارگردانان شاخص تئاتر در تاریخ تئاتر ایران به شمار آورد که سهمی جدی در آشنایی مردم و علاقهمندان تئاتر و نمایش با متون و آثار کلاسیک و برجستهٔ تاریخ تئاتر جهان داشتند.
سینما
سمندریان تجربهای هم در حیطهٔ سینما داشت و فیلم تمام وسوسههای زمین را در سالهای اولیهٔ دههٔ ۱۳۶۰ کارگردانی کرد؛ اما دیگر به سمت سینما نیامد؛ اگرچه همسرش، هما روستا از جمله بازیگران شاخص تئاتر و سینمای ایران بود و برای برخی از فیلمهایش جایزهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگری زن را هم دریافت کردهاند.
تأثیر و تأثر
بسیاری از هنرمندان مطرح ایران از شاگردان او محسوب میشوند؛ از این جمله عزتالله انتظامی، گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، میکاییل شهرستانی، احمد آقالو، کیومرث مرادی، پرویز پورحسینی، گلاب آدینه، مهدی هاشمی، ناصر هاشمی، آتش تقیپور، سعید پورصمیمی، مریم معترف، سوسن تسلیمی، فریبرز عربنیا، امین تارخ، احمد ساعتچیان، محمد رحمانیان، محمدرضا جوزی، محمد یعقوبی، امیر جعفری، فتحعلی اویسی، فردوس کاویانی، مهران مدیری، خسرو سینا، میرطاهر مظلومی، پیام دهکردی، پارسا پیروزفر، نوید فرید، شهاب حسینی، حامد کمیلی، حامد بهداد، نگار فروزنده، یوسف تیموری، رابعه اسکویی، مجید صالحی، فرزاد حسنی، شهرام عبدلی، قطبالدین صادقی، علیرضا اشکان، حمید فرخنژاد، الیکا عبدالرزاقی، حمید میهندوست، آشا محرابی، حسام نواب صفوی، ایرجراد، انوشیروان ارجمند.
به باور بسیاری با وجودی که تئاتر نوین ایران توسط عبدالحسین نوشین بنا شده بود ولی در زمان سمندریان جدیتر شد. به طوری که تمام کسانی که از دههٔ ۱۳۴۰ به بعد در زمینه تئاتر در دانشکدههای تئاتر تهران تحصیل کردهاند از شاگردان سمندریاناند و در واقع کسی نیست که در عرصهٔ تئاتر ایران کار کند و به نوعی شاگردی وی را نکرده باشد.
حمید سمندریان در سال ۱۳۴۲ گروه تئاتری منسجمی بهنام گروه هنری پاسارگاد تشکیل داد که افراد گروه عبارتاند از: پرویز پورحسینی، سعید پورصمیمی، پری صابری، اسماعیل محرابی، جمشید مشایخی، پرویز کاردان، محمد حفاظی، منوچهر فرید، ثریا قاسمی، اسماعیل شنگله، مهدی فخیمزاده.